نکات کلیدی
1. بازارهای آزاد منافع شخصی را برای خیر عمومی به کار میگیرند
انتظار ما از قصاب، آبجوساز یا نانوا برای شاممان از روی خیرخواهی آنها نیست، بلکه از توجه آنها به منافع خودشان است.
دست نامرئی. بینش آدام اسمیت که افراد با دنبال کردن منافع خود در یک بازار آزاد به طور ناخواسته به نفع جامعه به طور کلی عمل میکنند، همچنان یکی از اصول اساسی تفکر اقتصادی است. در یک بازار رقابتی، کسبوکارها باید به مصرفکنندگان خدمت کنند تا موفق شوند، که این امر منجر به نوآوری، کارایی و محصولات و خدمات بهتر میشود. این "دست نامرئی" منابع را به سمت استفادههای با ارزشتر هدایت میکند بدون نیاز به برنامهریزی مرکزی.
تبادل داوطلبانه. بازارهای آزاد بر اساس معاملات داوطلبانهای هستند که به نفع هر دو طرف است. مصرفکنندگان محصولاتی را میخرند که برایشان ارزش بیشتری نسبت به پولی که میپردازند دارد، در حالی که فروشندگان پرداختی را دریافت میکنند که برایشان ارزش بیشتری نسبت به کالاهایی که ارائه میدهند دارد. این تبادل متقابل سودمند ارزش ایجاد میکند و رفاه کلی را افزایش میدهد. مداخله دولت اغلب این فرآیند را با تحمیل تبادلات غیر داوطلبانه یا جلوگیری از تبادلات داوطلبانه مختل میکند.
2. مداخله دولت اغلب به پیامدهای ناخواسته منجر میشود
دوران اشکها به پایان رسیده است. زاغهها تنها یک خاطره خواهند بود. ما زندانهایمان را به کارخانهها و انبارها و انبارهای ذرت تبدیل خواهیم کرد. مردان اکنون راستقامت راه خواهند رفت، زنان لبخند خواهند زد و کودکان خواهند خندید. جهنم برای همیشه اجاره خواهد بود.
نیت خوب، نتایج بد. این نقل قول که به طور طنزآمیز از ممنوعیت تمجید میکند، نشان میدهد که چگونه سیاستهای دولتی با نیت خوب اغلب پیامدهای ناخواسته فاجعهباری دارند. ممنوعیت به جرم سازمانیافته، فساد و بازارهای سیاه خطرناک منجر شد، به جای حل مشکلات اجتماعی. به طور مشابه، کنترل اجاره به کمبود مسکن منجر میشود، قوانین حداقل دستمزد بیکاری را در میان کارگران کممهارت افزایش میدهد و یارانههای کشاورزی اغلب به کشاورزانی که قصد کمک به آنها دارند آسیب میرساند.
تصاحب نظارتی. آژانسهای دولتی که برای تنظیم صنایع ایجاد شدهاند، اغلب به جای خدمت به منافع عمومی، به منافع آن صنایع خدمت میکنند. به عنوان مثال، کمیسیون تجارت بینالمللی در نهایت از رقابت در برابر راهآهنها و شرکتهای حملونقل محافظت کرد به جای محافظت از مصرفکنندگان. این "تصاحب نظارتی" به این دلیل رخ میدهد که صنایع تنظیمشده انگیزههای قوی برای تأثیرگذاری بر تنظیمکنندگان دارند، در حالی که منافع عمومی پراکنده است.
3. تورم عمدتاً یک پدیده پولی است که توسط دولت ایجاد میشود
تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است به این معنا که تنها میتواند توسط افزایش سریعتر مقدار پول نسبت به تولید ایجاد شود.
عرضه پول. تورم زمانی رخ میدهد که عرضه پول سریعتر از تولید اقتصادی رشد کند. در حالی که عوامل مختلف میتوانند باعث افزایش موقت قیمتها در بخشهای خاص شوند، تنها افزایش در عرضه پول میتواند باعث تورم پایدار و گسترده در اقتصاد شود. دولتها با چاپ پول برای تأمین مالی هزینههای کسری یا با دنبال کردن سیاستهای پولی انبساطی، تورم ایجاد میکنند.
وسوسه سیاسی. سیاستمداران اغلب به تورم به عنوان یک مالیات پنهان متوسل میشوند، که به آنها اجازه میدهد بدون افزایش صریح مالیاتها، هزینهها را افزایش دهند. این "جادو" که چیزی را بدون هزینه به دست آورند، توهمی است، زیرا تورم قدرت خرید پول را کاهش میدهد و به طور مؤثر از همه دارندگان ارز مالیات میگیرد. مزایای کوتاهمدت سیاستهای تورمی اغلب به بیثباتی اقتصادی و سختیهای بلندمدت منجر میشود.
4. اصلاحات آموزشی نیاز به انتخاب و رقابت بیشتر دارد
تعداد کمی از نهادهای جامعه ما در وضعیتی نارضایتبخشتر از مدارس هستند. تعداد کمی نارضایتی بیشتری ایجاد میکنند یا میتوانند بیشتر به تضعیف آزادی ما بپردازند.
انتخاب مدرسه. نویسندگان از یک سیستم کوپن حمایت میکنند که به والدین اجازه میدهد مدارس فرزندانشان را انتخاب کنند، از جمله گزینههای خصوصی. این رقابت مدارس را مجبور میکند تا بهبود یابند یا دانشآموزان را از دست بدهند، که منجر به نتایج آموزشی بهتر میشود. انحصار فعلی مدارس دولتی فاقد انگیزه برای نوآوری و کارایی است.
تمرکززدایی. تصمیمات آموزشی باید در سطح محلی، نزدیکتر به دانشآموزان و والدین تحت تأثیر گرفته شود. کنترل متمرکز به سیاستهای یکسان برای همه منجر میشود که نمیتواند نیازهای متنوع را برآورده کند. خودمختاری بیشتر مدارس و مشارکت والدین میتواند به رویکردهای آموزشی نوآورانهتر و مؤثرتر منجر شود.
5. اتحادیههای کارگری اغلب به نفع اعضای خود به هزینه دیگران عمل میکنند
دستاوردهایی که اتحادیههای قوی برای اعضای خود به دست میآورند عمدتاً به هزینه سایر کارگران است.
رقابت محدود. اتحادیهها اغلب به دنبال محدود کردن عرضه نیروی کار در صنعت خود هستند، که باعث افزایش دستمزد برای اعضا میشود اما فرصتهای شغلی را برای دیگران کاهش میدهد. این میتواند به بیکاری بالاتر و دستمزدهای پایینتر در بخشهای غیر اتحادیهای اقتصاد منجر شود.
نفوذ سیاسی. اتحادیهها از قدرت سیاسی خود برای لابیگری در جهت مقرراتی که از منافع اعضای خود محافظت میکند، اغلب به هزینه مصرفکنندگان و کارگران غیر اتحادیهای استفاده میکنند. مثالها شامل قوانین مجوز شغلی، قوانین حداقل دستمزد و سیاستهای تجاری حمایتی است.
6. حفاظت از مصرفکننده بهترین راه از طریق رقابت بازار به دست میآید
خطر بزرگ برای مصرفکننده انحصار است - چه خصوصی و چه دولتی. مؤثرترین حفاظت او رقابت آزاد در داخل و تجارت آزاد در سراسر جهان است.
انضباط بازار. در یک بازار رقابتی، کسبوکارهایی که محصولات یا خدمات ضعیف ارائه میدهند، مشتریان خود را به رقبا از دست میدهند. این انگیزه قوی برای شرکتها ایجاد میکند تا کیفیت را حفظ کنند و قیمتها را معقول نگه دارند. آژانسهای حفاظت از مصرفکننده دولتی، برعکس، اغلب با مقررات سنگین نوآوری را خفه میکنند و قیمتها را افزایش میدهند.
اطلاعات و شهرت. بازارها از طریق مکانیزمهای مختلف اطلاعاتی درباره کیفیت محصول تولید میکنند، از جمله شهرت برندها، نظرات مصرفکنندگان و تأییدیههای شخص ثالث. این منابع اطلاعاتی، همراه با توانایی مصرفکنندگان برای تغییر ارائهدهندگان، حفاظت مؤثرتری نسبت به تنظیمکنندگان دولتی ارائه میدهند.
7. برنامههای رفاه اجتماعی میتوانند افراد را در فقر گرفتار کنند
بیشترین آسیب زمانی وارد میشود که قدرت به یک گروه واحد به نام کمک به گروه بزرگتر اعطا شود.
انگیزههای معکوس. برنامههای رفاه با نیت خوب اغلب انگیزههای کار و بهبود خود را کاهش میدهند. نرخهای مالیاتی حاشیهای بالا به عنوان مزایا کاهش مییابد میتواند باعث شود که برای دریافتکنندگان از نظر مالی نامطلوب باشد که درآمد خود را از طریق کار افزایش دهند.
وابستگی. سیستمهای رفاه گسترده میتوانند فرهنگی از وابستگی ایجاد کنند، که مسئولیت شخصی را تضعیف کرده و بافت اجتماعی را فرسایش میدهد. این میتواند به فقر بیننسلی و یک طبقه دائمی زیرین منجر شود.
8. آزادی اقتصادی و آزادی سیاسی به طور جداییناپذیری به هم پیوستهاند
آزادی اقتصادی یک نیاز اساسی برای آزادی سیاسی است.
پراکندگی قدرت. بازارهای آزاد قدرت اقتصادی را در میان بسیاری از افراد و شرکتها پراکنده میکنند، که از تمرکز قدرتی که تهدیدی برای آزادی است جلوگیری میکند. زمانی که دولت اقتصاد را کنترل میکند، بر همه جنبههای زندگی قدرت پیدا میکند.
پایه مستقل. آزادی اقتصادی به افراد منابعی برای مقابله با تجاوزات دولت میدهد. بدون استقلال اقتصادی، شهروندان به دولت وابسته میشوند و کمتر قادر به مقاومت در برابر تجاوزات به آزادی خود هستند.
9. برابری فرصت، نه نتیجه، باید هدف باشد
جامعهای که برابری - به معنای برابری نتیجه - را بر آزادی مقدم میداند، نه برابری و نه آزادی را به دست خواهد آورد.
انگیزهها مهم هستند. تلاشها برای اجرای برابری نتیجه انگیزههای کار سخت، نوآوری و ریسکپذیری که پیشرفت اقتصادی را به حرکت در میآورد، از بین میبرد. این به کاهش کلی رفاه و اغلب نابرابری بیشتر منجر میشود زیرا نخبگان متصل سیستم را به نفع خود بازی میکنند.
آزادی و تنوع. برابری واقعی به معنای رفتار برابر تحت قانون و فرصت برابر برای دنبال کردن اهداف خود است. تنوع نتایج یک نتیجه طبیعی و مطلوب از استعدادها، تلاشها و ترجیحات مختلف افراد در یک جامعه آزاد است.
10. پول سالم و قیمتهای پایدار برای رفاه اقتصادی ضروری هستند
تورم یک بیماری است، یک بیماری خطرناک و گاهی کشنده، یک بیماری که اگر به موقع کنترل نشود میتواند جامعه را نابود کند.
محاسبه اقتصادی. تورم سیگنالهای قیمتی را تحریف میکند، که برنامهریزی برای آینده و تخصیص منابع به طور کارآمد را برای افراد و کسبوکارها دشوار میکند. این به سرمایهگذاری نادرست و کاهش رشد اقتصادی منجر میشود.
اثرات اجتماعی. تورم بالا پساندازها را فرسایش میدهد، به کسانی که درآمد ثابت دارند آسیب میزند و میتواند به بیثباتی اجتماعی و سیاسی منجر شود. اغلب فقرا و طبقه متوسط را بیشتر تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا آنها کمتر قادر به محافظت از خود در برابر اثرات آن هستند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب آزاد برای انتخاب به خاطر استدلالهای روشنش در حمایت از اقتصاد بازار آزاد و مداخله محدود دولت بهطور گستردهای مورد تحسین قرار گرفته است. خوانندگان از استدلال منطقی و سبک نوشتار قابل دسترس فریدمن قدردانی میکنند، هرچند برخی بخشها را خشک یا قدیمی میدانند. این کتاب موضوعاتی مانند تورم، آموزش و رفاه را پوشش میدهد و دیدگاه لیبرترینی را ارائه میدهد. در حالی که همه با تمام ایدههای فریدمن موافق نیستند، بسیاری این کتاب را تحریککننده و تأثیرگذار مییابند. برخی به کمبود دادههای مستند برای حمایت از ادعاها انتقاد میکنند، اما بهطور کلی این اثر بهعنوان یک کار مهم در زمینه اقتصاد و آزادی فردی شناخته میشود.