نکات کلیدی
1. کار خود را با یافتن نقاط اهرمی از حالت رکود خارج کنید
نقاط اهرمی مداخلاتی هستند که در آنها تلاش کم، بازدهی نامتناسبی به همراه دارد.
مداخله استراتژیک. هنگامی که با موانع به ظاهر غیرقابل عبور مواجه میشوید، کلید کار شناسایی نقاط اهرمی است – مناطقی که تلاشهای کوچک و هدفمند میتواند نتایج قابل توجهی به همراه داشته باشد. این رویکرد از دام "فشار بیشتر" که اغلب بیفایده و خستهکننده است، اجتناب میکند. در عوض، بر تفکر استراتژیک و اقدام هدفمند تأکید میکند.
اهرم و منابع. یک نقطه اهرمی به عنوان یک تکیهگاه عمل میکند و تأثیر منابع شما را تقویت میکند. با این حال، شناسایی نقطه اهرمی تنها نیمی از نبرد است. شما همچنین باید منابع خود را دوباره سازماندهی کنید و آنها را به گونهای تنظیم کنید که با حداکثر نیرو بر آن نقطه فشار بیاورید. این نیازمند تغییر ذهنیت از صرفاً انجام بیشتر به انجام کارهای درست به طور مؤثر است.
چارچوب تغییر. چارچوب اصلی شامل دو مرحله است: یافتن نقاط اهرمی و دوباره سازماندهی منابع. این رویکرد ساده اما قدرتمند میتواند وضعیتهای به ظاهر غیرقابل حل را به فرصتهایی برای پیشرفت معنادار تبدیل کند. نکات زیر ابزارها و استراتژیهایی را برای اجرای مؤثر این چارچوب ارائه میدهد.
2. به کار مراجعه کنید تا مشکلات پنهان را کشف کنید
وقتی به کار مراجعه میکنید، اگر از آنچه پیدا میکنید خجالتزده نشوید، احتمالاً به اندازه کافی نزدیک نگاه نمیکنید.
مشاهده مستقیم. برای درک واقعی یک سیستم، باید به طور مستقیم کار انجام شده را مشاهده کنید، نه اینکه به فرضیات یا گزارشها تکیه کنید. این شامل سایهزنی بر کارمندان، قدم زدن در خط تولید یا نقشهبرداری از جریان فعالیتها است. هدف کشف مشکلات و ناکارآمدیهای پنهانی است که از فاصله قابل مشاهده نیستند.
چالش فرضیات. مشکلات بارز گاهی میراث راهحلهای گذشته، بداههسازیها و راهحلهای موقتی هستند که به عادتهای ریشهدار تبدیل شدهاند. با مراجعه و مشاهده کار، میتوانید شروع به شناسایی و در نهایت از بین بردن این انباشت کنید. شما مکانهایی را شناسایی خواهید کرد که شما و تیمتان به مشکلات عادت کردهاید، به جای اینکه آنها را حل کنید.
تجربه را جایگزین حدس کنید. تام چی، یکی از بنیانگذاران X، آزمایشگاه تحقیق و توسعه در گوگل، گفت که بیشتر تصمیمات شرکتی با استفاده از "حدسزنی" گرفته میشود. وقتی به کار مراجعه میکنیم، بحث ایدهها را متوقف کرده و شروع به کشف آنها میکنیم. این تغییر از حدس به تجربه مستقیم برای شناسایی نقاط اهرمی و ایجاد تغییرات معنادار حیاتی است.
3. هدف هدف را در نظر بگیرید تا از تلاشهای نادرست جلوگیری کنید
شما باید همان انضباط را در تلاشهای تغییر خود بپذیرید: قبل از اینکه خود را برای جابجایی یک سنگ بزرگ به زحمت بیندازید، ارزش دارد بپرسید: آیا به سنگ درست هدفگیری کردهاید؟
همراستایی مأموریت. اطمینان از همراستایی اهداف شما با مأموریت کلیتان بسیار مهم است. از دام تعقیب بیوقفه یک هدف و پیشرفت پیروزمندانه در معیارهای خود اجتناب کنید، تنها برای اینکه متوجه شوید که تمام این انرژی به اشتباه هدایت شده است. این عدم همراستایی میتواند منجر به هدر رفتن تلاش و حتی نتایج معکوس شود.
سؤال معجزه. برای جلوگیری از این عدم همراستایی، بپرسید "هدف هدف چیست؟" این سؤال به شما کمک میکند تا نیت واقعی پشت اهداف خود را شناسایی کرده و مسیرهای جایگزینی را که ممکن است بهتر و آسانتر باشند، بررسی کنید. یکی دیگر از ابزارها برای بررسی "هدف هدف" تکنیکی است که از حوزه درمان متمرکز بر راهحلها نشأت میگیرد. این تکنیک "سؤال معجزه" نام دارد.
گسترده و باریک. "هدف هدف چیست؟" به شما کمک میکند تا مقصد و اهمیت آن را ببینید. (یک نقطه اهرمی باید چیزی باشد که ارزش انجام دادن داشته باشد.) سؤال معجزه به شما کمک میکند تا اولین گامهای مؤثر به سمت آن مقصد را شناسایی کنید. (یک نقطه اهرمی باید چیزی قابل انجام باشد.)
4. نقاط روشن را مطالعه کنید تا موفقیت را تکرار کنید
نقاط روشن نقاط اهرمی عالی هستند زیرا میدانید که ممکن است.
موفقیتها را کشف کنید. به جای تمرکز صرف بر مشکلات، بهترین کار خود را شناسایی و تحلیل کنید – "نقاط روشن". اینها مواردی هستند که شما یا تیمتان نتایج استثنایی به دست آوردهاید. با درک شرایطی که به موفقیت شما کمک کرده است، میتوانید آن شرایط را تکرار کرده و موفقیت خود را گسترش دهید.
میانگینها را تفکیک کنید. میانگینها برای نظارت عالی هستند اما برای تشخیص بد هستند. برای یافتن یک نقطه اهرمی، باید فراتر از میانگینها برویم. اعداد جمعآوری شده خود را تفکیک کنید. افراد، محصولات و مشتریان فردی را که به طور مشترک سازمانهای ما را تشکیل میدهند، از هم جدا کنید.
شرایط را تکرار کنید. کلید کار شناسایی شرایط خاصی است که به نقاط روشن اجازه شکوفایی داده است. این ممکن است شامل مطالعه رفتارهای کارمندان با عملکرد بالا، تحلیل فرآیندهای استفاده شده در پروژههای موفق یا بررسی عواملی باشد که به نتایج مثبت کمک کردهاند. هنگامی که این شرایط را درک کردید، میتوانید آنها را در سایر حوزهها تکرار کنید.
5. محدودیت را هدف قرار دهید تا تأثیر را به حداکثر برسانید
این نیروی شماره یک است که شما را از انجام کار بهتر یا در مقیاس بزرگتر باز میدارد.
شناسایی گلوگاه. محدودیت عامل محدودکنندهای است که مانع از دستیابی شما به اهدافتان میشود. این نیروی شماره یک است که شما را از انجام کار بهتر یا در مقیاس بزرگتر باز میدارد. با هدف قرار دادن محدودیت، میتوانید به بهبودهای قابل توجهی در عملکرد کلی دست یابید.
بهبود مستمر. آنچه در مورد محدودیتها غیرقابل پیشبینی است این است که حتی سرمایهگذاریهای به نظر هوشمند نیز میتوانند در بهبود عملیات یک سیستم بیفایده باشند اگر به محدودیت نپردازند. با بهبود یک حوزه، محدودیت به جای دیگری منتقل میشود.
محدودیتهای هدفمحور. محدودیتها به یک هدف وابسته هستند. اگر از شما بپرسند، "محدودیت در مدرسه فرزندم چیست؟" این سؤال محاسبه نمیشود. محدودیت بر چه چیزی؟ محدودیت در اندازه کلاسهای کوچک ممکن است کمبود معلم باشد. یا فضای کلاس. محدودیت در بهبود تجربه دانشآموز ممکن است کمبود درسهای تعاملی در کلاسها باشد.
6. سیستم را نقشهبرداری کنید تا اهرمهای پنهان را شناسایی کنید
یک اهرم پنهان وجود داشت: کاهش انتشار متان – و انجام آن به سرعت و به طور چشمگیر.
نگاه جامع. برای یافتن نقاط اهرمی، باید از دور به تصویر بزرگ نگاه کنید. مطالعه کنید که چگونه همه اجزا با هم تناسب دارند. این شامل نقشهبرداری از سیستم، درک روابط بین اجزای مختلف و شناسایی "اهرمهای پنهان" است که میتوانند تغییرات قابل توجهی را آزاد کنند.
فراتر از سیلوها. کلید نقشهبرداری از سیستم این است که از سیلوها فراتر بروید: واحدها یا دپارتمانهای فردی در یک سازمان بزرگتر (یا در چندین سازمان در همان حوزه). سیلوها نتیجه اجتنابناپذیر اما تأسفبار یک مأموریت هستند که بیش از حد بزرگ است تا به طور جامع تسخیر شود.
چالش فرضیات. هنگامی که به درک چگونگی تعامل بخشهای مختلف یک سیستم میپردازید، باید شروع به پرسیدن سؤالات تیزبینانه کنید: چرا ما این کار را اینگونه انجام میدهیم؟ آیا راه بهتری وجود دارد؟ بزرگترین چالشی که در تفکر درباره سیستمها دارید، آگاهی از فرضیاتتان است، زیرا فرضیات تقریباً همیشه نحوه دید شما به سیستم را هدایت میکنند.
7. منابع را با شروع از یک انفجار دوباره سازماندهی کنید
10 سند تشکیل LLC که 90% آنها کامل شدهاند، در حال حاضر برای شما و مشتریتان بیارزش هستند.
تلاش متمرکز. برای غلبه بر رکود و دستیابی به پیشرفت معنادار، با یک دوره کار شدید و متمرکز شروع کنید. این "انفجار" فعالیت میتواند شتاب ایجاد کرده و حس موفقیت را به وجود آورد. این مانند باز کردن یک پنجرهای است که گیر کرده است – نیرویی که برای حرکت آن نیاز دارید میتواند به طور چشمگیری بیشتر از نیرویی باشد که برای ادامه حرکت آن نیاز دارید.
مقابله با زمانهای پراکنده. یک انفجار به معنای وادار کردن افراد به کار سختتر نیست. این به معنای این نیست که "تلاش کنید و 10 ساعت اضافی در این هفته کار کنید زیرا ما در یک انفجار هستیم!" این به معنای این است که "بیایید این پروژه حیاتی 40 ساعته را در یک هفته متمرکز و یکپارچه انجام دهیم، زیرا اگر اجازه دهیم در شش هفته گسترش یابد، پروژه 40 ساعته به یک پروژه 115 ساعته تبدیل خواهد شد." این درباره تمرکز است.
همراستایی در قایق. وقتی افراد میتوانند در یک قایق پارو بزنند، بسیاری از چالشهای همکاری حل میشود: این به ما اجازه میدهد به راحتی ارتباط برقرار کنیم. همه ما تلاشهای یکدیگر را میبینیم. ما یک مقصد واضح داریم و میتوانیم به راحتی پیشرفت را درک کنیم. در مقابل، وقتی نمیتوانیم در یک اتاق/قایق با هم باشیم، نتیجه تأخیرها، عدم همراستایی و تعارض است.
8. زبالهها را بازیافت کنید تا منابع را آزاد کنید
زباله هر چیزی است که به کار شما در نظر مشتری ارزشی اضافه نمیکند.
حذف ناکارآمدیها. فعالیتهایی را شناسایی و حذف کنید که به کار شما در نظر مشتری ارزشی اضافه نمیکنند. این "زباله" میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد، از مراحل غیرضروری در یک فرآیند تا استعدادهای کماستفاده. با بازیافت این منابع، میتوانید زمان، پول و انرژی را آزاد کنید تا بر روی فعالیتهای تأثیرگذارتر تمرکز کنید.
چارچوب DOWNTIME. بسیاری از سازمانها از مخفف DOWNTIME استفاده میکنند – که از سیستم تولید تویوتا الهام گرفته شده است و برای محققان عملیات مانند مقدسترین مقدسات است – تا هشت دسته ممکن از زباله را شناسایی کنند: نقصها، تولید بیش از حد، انتظار، استعداد غیرمورد استفاده، حمل و نقل، موجودی، حرکت، پردازش اضافی.
حرکت به سمت راست. وقتی فعالیتهای با ارزش پایین را از برنامههای افراد پاک میکنید تا آنها را برای فعالیتهای با ارزش بالاتر آزاد کنید، بیایید آن را "حرکت به سمت راست" بنامیم. این اصطلاحی است که از گری کاپلان، رئیس کسبوکار بیمه ساخت و ساز AXA XL یاد گرفتم. هدف این است که اطمینان حاصل کنید که مشتریان برای منابعی که مصرف میکنند، هزینه میپردازند.
9. با تغییر استراتژیک تلاش، کمتر و بیشتر انجام دهید
تغییر نه "و"، بلکه "به جای آن" است.
تخصیص استراتژیک. برای دستیابی به پیشرفت معنادار، باید منابع را از کارهای با ارزش پایین به فعالیتهای با ارزش بالاتر منتقل کنید. این شامل اتخاذ تصمیمات سخت درباره اینکه چه چیزی را متوقف کنید تا بیشتر در آنچه واقعاً مهم است سرمایهگذاری کنید، میشود. این درباره هر دو قطع و سرمایهگذاری است.
اصل پارتو. شرکت دیوید فیلیپی، Strategex، کار خود را بر اساس اصل پارتو، ایدهای که 80% خروجیها/عواقب از 20% ورودیها/علل ناشی میشود، بنا کرده است. کار فیلیپی کمک به مشتریان در تمایز 20% از 80% و سپس تغییر عملیات آنها بر اساس این بینشها است.
رتبهبندی اجباری. فیلیپی و تیمش از یک فرآیند رتبهبندی اجباری با مشتریان تجاری استفاده میکنند که میتوانیم آن را برای زندگی شخصیمان نیز تطبیق دهیم. آنها مشتریان را از بهترین تا بدترین رتبهبندی میکنند و سپس آنها را به چهار گروه تقسیم میکنند. همانطور که دیدهایم، گروه پایین مشتریان تقریباً همیشه غیرسودآور است.
10. با همراستا کردن وظایف با خواستهها، انگیزه را به کار بگیرید
شما نمیتوانید مبلمان را جابهجا کنید مگر اینکه به خانه دعوت شوید.
استفاده از انگیزه درونی. برای انگیزه دادن به افراد، باید به خواستهها، علایق و امیدهای آنها توجه کنیم. و این نیاز به همدلی دارد. به جای تلاش برای تحمیل تغییر، از انگیزههای موجود با همراستا کردن وظایف با علایق و ارزشهای افراد استفاده کنید. این حس مالکیت ایجاد کرده و مشارکت را افزایش میدهد.
تعویض نبوغ. ایدهای به نام "تعویض نبوغ" وجود دارد که از دوستانم کریستین و بکی مارگیوتا یاد گرفتم. بر روی هر یادداشت، او گفت، یک وظیفه را که امروز بر عهده دارید و حاضر هستید برای انجام آن به کسی پول بدهید، بنویسید. سپس، قسمت دوم: بر روی یادداشتهای چسبنده دیگر، یک وظیفه را بنویسید که از انجام آن بسیار هیجانزده خواهید شد که برای این امتیاز پول پرداخت کنید.
تقاطع را پیدا کنید. استفاده از انگیزه به معنای یافتن تقاطع "آنچه لازم است" و "آنچه خواسته میشود" است. ناحیه ستارهدار در نمودار ون اولین حرکت شماست. سپس دوباره، ناحیه ستارهدار تنها یک زیرمجموعه از تغییراتی است که باید انجام دهید.
11. با اعطای خودمختاری به افراد اجازه دهید رهبری کنند
کمترین منبع استفاده شده در پزشکی، بیمار است.
توانمندسازی. به تیم خود خودمختاری بدهید تا مالک تلاش تغییر باشند. این شامل واگذاری اختیارات تصمیمگیری، ارائه منابع و اعتماد به آنها برای یافتن بهترین راهحلها است. وقتی افراد احساس توانمندی کنند، احتمال بیشتری دارد که ابتکار عمل را به دست بگیرند و پیشرفت را به جلو ببرند.
خودمختاری محدود. خودمختاری همیشه بهتر نیست – ممکن است به حدی برسد که زیادهروی شود. افراد میخواهند رهبری کنند. اما آنها همچنین میخواهند که اگر چیزی اشتباه شد، محافظت و شبکه ایمنی داشته باشند. بنابراین در نهایت، به نظر میرسد که خواسته، خودمختاری محدود است.
مدل اسپاتیفای. با خودمختاری کم و همراستایی کم، همانطور که در بالا نشان داده شده، فرهنگ میکرو مدیریت است. فقط ساکت باشید و آنچه را که میگویم انجام دهید. با خودمختاری بالا اما همراستایی کم، تیمها هر کاری که میخواهند انجام میدهند و اساساً همه در جهتهای مختلف حرکت میکنند. رهبران ناتوان هستند و محصول ما به یک موجود عجیب و غریب تبدیل میشود.
12. با کاهش حلقههای بازخورد، یادگیری را تسریع کنید
اطلاعات درست در زمان درست، بهترین راهنمای ناوبری است.
دادههای آنی. سیستمهایی برای جمعآوری و تحلیل سریع بازخورد پیادهسازی کنید. این به شما اجازه میدهد مشکلات را شناسایی کنید، فرصتها را شناسایی کنید و در زمان واقعی تنظیمات لازم را انجام دهید. هر چه سریعتر یاد بگیرید، سریعتر میتوانید سازگار شوید و بهبود یابید.
آزمایش جایگزین حدس نیست، بلکه جایگزین قضاوت است. شما میخواهید با بهترین بذرها از بهترین کشاورزان شروع کنید و از بهترین خاک و کود استفاده کنید و سپس بگذارید طبیعت کار خود را انجام دهد.
رویکرد تکراری. چارچوب کتاب – یافتن نقاط اهرمی و دوباره سازماندهی منابع – معمولاً تکراری است. شما یک اولویت
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب Reset با استقبال مثبت عمدهای مواجه شده و خوانندگان به رویکرد عملی آن در تغییرات سازمانی اشاره میکنند. بسیاری از آنها مطالعات موردی و مثالهای ارائه شده در کتاب را جذاب و قابل ارتباط مییابند. نویسندگی هیت، که مفاهیم پیچیده را به سادگی قابل فهم میکند، مورد تحسین قرار گرفته است. برخی از منتقدان اشاره میکنند که در حالی که کتاب بینشهای ارزشمندی ارائه میدهد، برخی بخشها میتوانستند به بررسی عمیقتری نیاز داشته باشند. بهطور کلی، خوانندگان چارچوب کتاب برای شناسایی نقاط قوت و تخصیص مجدد منابع را برای موقعیتهای حرفهای و شخصی مفید میدانند. طنز و ابزارهای عملی کتاب بهعنوان نقاط قوت آن مورد تأکید قرار گرفته است.
Similar Books








