نکات کلیدی
1. احساسات کودکان را تأیید و اعتبار ببخشید تا یادگیری را تقویت کنید
وقتی احساسات نادیده گرفته میشوند، یک دانشآموز به راحتی دلسرد میشود.
اعتباربخشی به احساسات بسیار مهم است. با تأیید و پذیرش احساسات کودکان، بزرگترها محیطی امن برای یادگیری و رشد ایجاد میکنند. این رویکرد به کودکان کمک میکند تا احساس درک و احترام کنند و بتوانند بر روی وظایف خود تمرکز کنند نه بر احساسات حلنشدهشان.
تکنیکهای عملی شامل:
- به دقت به نگرانیهای کودکان گوش دهید
- احساسات آنها را به خودشان بازتاب دهید
- از جملات نادیدهکننده مانند "این موضوع مهمی نیست" پرهیز کنید
- از عبارات همدلانه مانند "میتوانم ببینم که این موضوع چقدر ناراحتکننده است" استفاده کنید
با اعتباربخشی به احساسات، بزرگترها به کودکان کمک میکنند تا هوش هیجانی و تابآوری را توسعه دهند، مهارتهای ضروری برای موفقیت تحصیلی و رفاه شخصی.
2. از زبان توصیفی به جای ستایش یا انتقاد استفاده کنید
کودکان با ستایشهایی که آنها را ارزیابی میکند، بسیار ناراحت میشوند. آنها آن را رد میکنند.
بازخورد توصیفی قدرتمند است. به جای استفاده از ستایش ارزیابیکننده ("تو خیلی باهوشی!") یا انتقاد ("این کار بینظم است")، بزرگترها باید بر توصیف آنچه میبینند یا میشنوند تمرکز کنند. این رویکرد به کودکان کمک میکند تا استانداردها و انگیزههای درونی خود را توسعه دهند.
نمونههایی از زبان توصیفی:
- "میبینم که در نقاشیات از سه رنگ مختلف استفاده کردهای"
- "مقالهات شامل چندین مثال دقیق برای حمایت از استدلالت است"
- "یادت بود که قبل از تحویل، مسائل ریاضیات را دوباره بررسی کنی"
با استفاده از زبان توصیفی، بزرگترها کودکان را تشویق میکنند تا به کار و دستاوردهای خود فکر کنند و خودارزیابی و انگیزه درونی را تقویت کنند. این روش همچنین از مشکلات ستایشهای بیش از حد که میتواند فشار برای عملکرد یا ترس از شکست ایجاد کند، جلوگیری میکند.
3. از طریق گزینههای جایگزین برای تنبیه، همکاری را جلب کنید
تنبیه نمیتواند از رفتار نادرست جلوگیری کند. تنها باعث میشود که متخلف در ارتکاب جرم خود محتاطتر شود و در پنهان کردن آثار خود ماهرتر گردد.
تقویت مثبت کلیدی است. به جای تکیه بر تنبیه که اغلب منجر به کینه و شورش میشود، بزرگترها باید بر گزینههایی تمرکز کنند که همکاری و خودانضباطی را تشویق میکند. این رویکرد به کودکان کمک میکند تا انگیزه درونی برای رفتار مناسب پیدا کنند.
گزینههای مؤثر به جای تنبیه شامل:
- توصیف مشکل بدون سرزنش
- ارائه اطلاعات درباره اینکه چرا یک رفتار مشکلساز است
- ارائه گزینهها در محدودههای قابل قبول
- ابراز احساسات خود درباره وضعیت
- استفاده از شوخی برای کاهش تنش
با اجرای این استراتژیها، بزرگترها میتوانند محیطی ایجاد کنند که در آن کودکان بیشتر تمایل به همکاری داشته باشند، نه از ترس تنبیه. این امر رابطه مثبت بین بزرگترها و کودکان را تقویت کرده و تغییرات رفتاری بلندمدت را ترویج میکند.
4. مشکلات را بهطور مشترک با کودکان حل کنید
وقتی از یک کودک دعوت میکنیم تا در حل یک مشکل با ما همراه شود، پیامهای قدرتمندی ارسال میکنیم.
حلمسئله مشترک قدرت میبخشد. با درگیر کردن کودکان در فرآیند یافتن راهحل برای مشکلات، بزرگترها مهارتهای زندگی ارزشمندی را آموزش میدهند و احترام به نظرات کودک را نشان میدهند. این رویکرد خلاقیت، تفکر انتقادی و حس مالکیت در راهحل را تقویت میکند.
فرآیند حلمسئله شامل چندین مرحله است:
- به احساسات و نیازهای کودک گوش دهید
- دیدگاه آنها را خلاصه کنید
- احساسات و نیازهای خود را بیان کنید
- کودک را دعوت کنید تا با شما راهحلهایی را brainstorm کند
- تمام ایدهها را بدون ارزیابی یادداشت کنید
- بهطور مشترک تصمیم بگیرید که کدام ایدهها را اجرا کنید
با پیروی از این فرآیند، بزرگترها به کودکان کمک میکنند تا به توانایی خود در حل مشکلات و تصمیمگیری اعتماد پیدا کنند. این مهارت برای موفقیت تحصیلی و رشد شخصی در طول زندگی بسیار ارزشمند است.
5. کودکان را از بازی در نقشها با تقویت مثبت آزاد کنید
هر بار که به یک کودک کمک میکنیم تا به شیوهای دیگر رفتار کند، باید مطمئن شویم که از هر چیزی که ممکن است مثبت باشد در نقشی که او بازی کرده، حمایت کنیم.
تشویق به انعطافپذیری نقشها. کودکان اغلب در نقشهایی که بزرگترها یا همسالان به آنها اختصاص دادهاند، مانند "مخل" یا "خجالتی" گیر میکنند. با کمک به کودکان برای دیدن خود در راههای جدید، بزرگترها میتوانند آنها را از این برچسبهای محدودکننده آزاد کرده و رشد را تشویق کنند.
استراتژیهای آزاد کردن کودکان از نقشها شامل:
- جستجوی فرصتها برای نشان دادن تصویر جدیدی از خود به کودکان
- قرار دادن کودکان در موقعیتهایی که میتوانند خود را بهطور متفاوتی ببینند
- اجازه دادن به کودکان برای شنیدن نظرات مثبت درباره خودشان
- الگو قرار دادن رفتار مطلوب
- یادآوری دستاوردهای گذشته کودکان
- بیان انتظارات واضح برای رفتار
با اجرای این استراتژیها، بزرگترها میتوانند به کودکان کمک کنند تا تصویر خود را انعطافپذیرتر و مثبتتر توسعه دهند و به آنها اجازه دهند جنبههای جدیدی از شخصیت و تواناییهای خود را کشف کنند.
6. شراکتهای قوی والدین و معلمان را برای موفقیت دانشآموزان بسازید
والدین و معلمان هر دو به قدردانی، اطلاعات و درک از یکدیگر نیاز دارند.
همکاری ضروری است. یک شراکت قوی بین والدین و معلمان محیطی حمایتی برای یادگیری و توسعه کودکان ایجاد میکند. این رابطه نیاز به ارتباط باز، احترام متقابل و تعهد مشترک به موفقیت کودک دارد.
عناصر کلیدی شراکتهای مؤثر والدین و معلمان:
- ارتباط منظم و دوطرفه
- به اشتراکگذاری اطلاعات مرتبط درباره کودک
- قدردانی متقابل از تلاشهای یکدیگر
- احترام به دیدگاهها و تجربیات متفاوت
- حلمسئله مشترک در صورت بروز مشکلات
- تمرکز بر منافع کودک
با تقویت این شراکتها، بزرگترها محیطی سازگار و حمایتی برای کودکان در خانه و مدرسه ایجاد میکنند که منجر به نتایج تحصیلی و اجتماعی بهتر میشود.
7. بهطور مؤثر ارتباط برقرار کنید تا کودکان را الهامبخش و توانمند کنید
نمیتوانید عزت نفس را از بیرون به کسی بچسبانید. تأییدها و برچسبهایی که توصیف میکنید ممکن است بهطور موقتی بچسبند، اما به راحتی زمانی که شواهد نشان میدهد که کودک آنقدر دوستداشتنی یا توانمند یا خاص نیست، میافتند.
کلمات خودپنداره را شکل میدهند. نحوه ارتباط بزرگترها با کودکان تأثیر عمیقی بر عزت نفس و انگیزه آنها دارد. با استفاده از زبانی که الهامبخش و توانمندکننده است، بزرگترها میتوانند به کودکان کمک کنند تا تصویر مثبت از خود و ذهنیت رشد را توسعه دهند.
استراتژیهای ارتباط مؤثر شامل:
- استفاده از جملات "من" برای بیان احساسات و نیازها
- پرهیز از برچسبگذاری یا مقایسه کودکان با دیگران
- تمرکز بر تلاش و پیشرفت به جای تواناییهای ذاتی
- تشویق به حلمسئله و تفکر انتقادی
- ارائه بازخورد خاص و توصیفی
- تأیید احساسات و دیدگاههای کودکان
با اجرای این استراتژیهای ارتباطی، بزرگترها میتوانند محیطی ایجاد کنند که در آن کودکان احساس ارزشمندی، توانمندی و انگیزه برای یادگیری و رشد داشته باشند. این رویکرد تابآوری، اعتماد به نفس و عشق به یادگیری در طول زندگی را تقویت میکند.
آخرین بهروزرسانی::
نقد و بررسی
کتاب چگونه با کودکان صحبت کنیم تا یاد بگیرند عمدتاً نظرات مثبتی را به خود جلب کرده است و استراتژیهای عملی ارتباطی را برای معلمان و والدین ارائه میدهد. خوانندگان از مثالهای واقعی، کاریکاتورها و خلاصههایی که مفاهیم را به راحتی قابل درک و کاربردی میسازند، قدردانی میکنند. بسیاری این کتاب را در بهبود تعاملات خود با کودکان، تقویت همکاری و رسیدگی به مسائل رفتاری مفید میدانند. برخی آن را قدیمی یا تکراری از کتابهای قبلی نویسندگان میدانند. بهطور کلی، منتقدان این کتاب را بهعنوان منبعی ارزشمند برای هر کسی که با کودکان کار میکند، توصیه میکنند.